زبانشناسی کاربردی
مریم موذنی لیمودهی؛ امید مازندرانی؛ بهزاد قنسولی؛ ژیلا نایینی
چکیده
همچنان عدم قطعیت های زیادی در خصوص نقش محتمل عوامل میانجی فراوان نظیر زمینه زبانی و قومیت در فرایند بازخود اصلاحی وجود دارد. در پاسخ به این موضوع، مطالعه حاضر بر روی 79 زبان آموز فارس و 79 زبان آموز دوزبانه ترکمن با سن 13 تا 18 سال در دو موسسه آموزش زبان استان گلستان صورت گرفت. شرکت کنندگان به سه گروه تیمار و یک گروه کنترل تقسیم شدند. دو پیش ...
بیشتر
همچنان عدم قطعیت های زیادی در خصوص نقش محتمل عوامل میانجی فراوان نظیر زمینه زبانی و قومیت در فرایند بازخود اصلاحی وجود دارد. در پاسخ به این موضوع، مطالعه حاضر بر روی 79 زبان آموز فارس و 79 زبان آموز دوزبانه ترکمن با سن 13 تا 18 سال در دو موسسه آموزش زبان استان گلستان صورت گرفت. شرکت کنندگان به سه گروه تیمار و یک گروه کنترل تقسیم شدند. دو پیش آزمون، اشتباهات گرامری زبان آموزان را نشان داد که براساس آن سه راهبرد بازخورد اصلاحی فرازبانی شفاهی، کتبی و تلفیقی تنظیم گردید و بر روی 5 اشتباه گرامری پرتکرار زبان آموزان اعمال شد. گروه کنترل تیماری دریافت نکرد. آزمون کروسکال والیس نشان دهنده تفاوت معنی دار گروه ها پیش و پس از تیمار بود که براساس آن، پس-آزمون مقایسه زوجی کانوور انجام شد. نتایج نشان داد که در فارس ها و ترکمن ها تیمارها به شکل معنی داری بر روی کاهش اشتباهات گرامری اثر گذاشته است. راهبردهای اصلاحی فرازبانی شفاهی و تلفیقی برای فارس ها و هر سه راهبرد برای ترکمن ها بر روی کاهش اشتباهات اثر معنی دار داشتند. رتبه راهبردها به کمک روش نزدیکی به راه حل ایده آل (تاپسیس) با وزن برابر اشتباهات بررسی شد که برای فارس ها، روش شفاهی و برای ترکمن ها روش کتبی را به عنوان بهترین نشان داد. روش تاپسیس با تغییر وزن ها به میزان 50 درصد به میزان 10000 بار تکرار شد که نشان دهنده ثبات رتبه بندی به دست آمده بود. نتایج این پژوهش می تواند برای فراگیران زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی، آموزگاران زبان به فراگیران دوزبانه، طراحان سرفصل دروس و مواد آموزشی کمک نماید و هم زمان درهای جدیدی به سوی پژوهش های مرتبط بگشاید.
زبانشناسی کاربردی
سیما ضیایی؛ بهزاد قنسولی؛ ضرغام قبانچی؛ حسام الدین شهریاری
چکیده
هدف این مقاله بررسی نقش دو متغیر تیپ شخصیتی و هوش روایی نوشتاری در کیفیت نوشتار زبان دوم است. ابتدا، شاخص سنجش ١٣گزینه ای با استفاده از تعریف رندال ازهوش روایی طراحی شد.شرکت کنندگان مرحلۀ اول انیمیشن کوتاهی را دیده و روی کاغذ تعریف کردند. نوشته های آنها بر مبنای شاخص طراحی شده نمره گذاری شد.محاسبات آماری (EFA) عوامل مستتردرشاخص سنجش را ...
بیشتر
هدف این مقاله بررسی نقش دو متغیر تیپ شخصیتی و هوش روایی نوشتاری در کیفیت نوشتار زبان دوم است. ابتدا، شاخص سنجش ١٣گزینه ای با استفاده از تعریف رندال ازهوش روایی طراحی شد.شرکت کنندگان مرحلۀ اول انیمیشن کوتاهی را دیده و روی کاغذ تعریف کردند. نوشته های آنها بر مبنای شاخص طراحی شده نمره گذاری شد.محاسبات آماری (EFA) عوامل مستتردرشاخص سنجش را تعیین وگزینه های ناهمخوان را حذف کردند. سه عامل انسجام داستان، شناسایی و معرفی عناصر داستان، و فصاحت و بلاغت،عوامل ایجادکنندۀ ارتباط بین گزینه های شاخص سنجش شناسایی شدند که ٪٤٧/٥٧ واریانس موجود را توضیح میدادند.شاخص سنجش نهایی، شاخصی١٠ گزینهای با اعتبار ۸۸/٠ میباشد.ازگروه دوم خواسته شد تا خاطره ای به انگلیسی بنویسند و پرسشنامۀ Big Five Inventory را نیز پاسخ دهند. نوشته های آنها یکباربرمبنای شاخص طراحی شده درمرحلۀ قبل و یکباربرمبنای شاخص نمره گذاری نوشتار که با استفاده ازراهنمای ویگل طراحی شد نمره گذاری شدند.برای پاسخ به سوالات تحقیق،محاسبات آماری همبستگی، رگرسیون و مدل سازی در SEM برروی این دو گروه نمره و نمرات مربوط به شخصیت انجام شد. وجدان کاری تنها نوع شخصیت است که با هوش روایی نوشتاری مرتبط است. رابطۀ بین هوش روایی نوشتاری و توانایی نوشتار زبان دوم هم به اثبات رسید.همچنین، سه عامل مستتر در شاخص سنجش دارای قدرت پیش بینی هوش روایی نوشتاری شناخته شدند. در نهایت با استفاده ازAMOS 20،مدلی اراﺌﻪ شد که رابطۀ متغیرهای مورد مطالعه را نشان دهد. درپایان کاربرد و فواید این مطالعه در تدریس و ارزشیابی نوشتار زبان دوم شرح داده شد.
فهیمه صبوری؛ رضا پیشقدم؛ آذر حسینی فاطمی؛ بهزاد قنسولی
چکیده
هویت ایرانی را نمیتوان مفهومی یکپارچه در نظر گرفت. تاریخ ایران نشان میدهد که ایران ترکیبی از مدرینته/اسلام/ملیت میباشد. هافستد (2001) فرهنگ را به شش قسمت تقسیم می کند: فاصله قدرت، فردگرایی/جمعگرایی، مردسالاری/زنسالاری، گریز از عدم قطعیت، تمایل کوتاه مدت/بلندمدت، و لذت طلبی/سختکوشی. این پژوهش قصد دارد رابطه این ابعاد فرهنگی ...
بیشتر
هویت ایرانی را نمیتوان مفهومی یکپارچه در نظر گرفت. تاریخ ایران نشان میدهد که ایران ترکیبی از مدرینته/اسلام/ملیت میباشد. هافستد (2001) فرهنگ را به شش قسمت تقسیم می کند: فاصله قدرت، فردگرایی/جمعگرایی، مردسالاری/زنسالاری، گریز از عدم قطعیت، تمایل کوتاه مدت/بلندمدت، و لذت طلبی/سختکوشی. این پژوهش قصد دارد رابطه این ابعاد فرهنگی را با هویت بررسی نماید. بر این اساس، دو پرسشنامه ابعاد فرهنگی و اجزای هویتی به تعدادی از دانشجویان ایرانی از رشته های مختلف داده شد. از تحلیل کارسپاندنس و رگراسیون چندگانه برای تحلیل دادهها استفاده شد. نتایج نشان داد ارتباط معناداری میان ابعاد فرهنگی و اجزای هویتی وجود دارد که میتواند برخی از بحرانهای هویتی در جامعه ایرانی را توجیه کند. در پایان، نتایج مورد بحث و بررسی قرار گرفت و راهکارهایی برای کاهش بحران هویت ارائه شد.